ام عمرو شیر زنی که شوهر وپسر ش در کربلا شهید شدند.عمرو بن جناده نوجوانی تابالغ بود. که قبل از او پدرش شهید شده بود,ومادرش  زنی بود.که از سرچشمه ی ایمان سیراب  شده بودولی سرشار از ثبات واطمینان ,وبا وجود اینکه همسرش شهید شده بود.ولی از عطش ایثار سیراب بود.وبه پسرش گفت:برو به کمک  حسین(ع) بشتاب.ولی اما م وقتی او را دیددستور داد .او را باز گردانند, چون پدر ش تازه به شهادت رسیده ومادرش تنها ست.ببینید چقدر امام به  جزییات توجه داشتند.ولی پسرگفت:که مادرش خودش گفته ,که به کمک شما بشتابم .و امام فرمودند ,که ازادی “امام سرباز خود را در تصمیم گیری ازاد گذاشته وجنگیدن را به او تحمیل نکرده,وعمرو درراه خدا به شهادت رسید,انسان وقتی سر گذشت این زنان را میبیند به حالشان و ایمان واقعی شان غبطه میخورد.و اگر از حق نگذریم, در دوران جنگ تحمیلی همچون مادرانی کم نبودند.مادرانی که عا شقانه به انتظار نشسته اند. وبه دنبال تکه استخوانی  یا  پلاکی  چشم به راه هستند .ودل خود را با خاطراتشان تسکین می دهند.ای کاش راهشان ادا مه دار باشد……