تقدیم به امام رضایی ها | ... |
.هر دلی آمد کنار تو از اینجا برنگشت. گرچه مجنون بود…..اما سوی لیلا بر نگشت. یک نفر می خواست با گنبد نظر بازی کند. جلد شد……دیوانه شد……دیوانه اما بر نگشت…….زايری که هیچ همراهی به جز اشکش نداشت……بعد از اینکه اشک ها را ریخت تنها بر نگشت.در کنارت مثل یک ماهی درون آب بود.بی تو بودن را نفهمید آخرش……………تا بر نگشت. صبح بیماری دخیل پنجره فولاد شد……تو شفا دادی …..ولی آخر سر وپا بر نگشت. دوستم را اولین باری که آوردم حرم تا دم برگشت با نا بود…..با نا برنگشت. راستی آقا همان آهو. که ضامن بودی اش آخرش برگشت پیش مادرش یا بر نگشت?????
[دوشنبه 1393-10-01] [ 11:41:00 ب.ظ ]
|